ارتباط آموزشی و دانشگاهی

وبلاگی برای ارتباط با دانشجویان و امور آموزشی اینجانب فاطمی

ارتباط آموزشی و دانشگاهی

وبلاگی برای ارتباط با دانشجویان و امور آموزشی اینجانب فاطمی

کمی تامل




با سلام به دوستان

این مطلب را از سایت الف با آدرس زیر گرفته ام:

http://www.alef.ir/vdcezw8zzjh8oxi.b9bj.html?192311


فرهنگستان زبان و ادب فارسی تلاش می‏‌کند در برابر واژه‎های بیگانه‎ای که به زبان فارسی وارد می‌شوند، معادل‌سازی کند که این واژه‌سازی‌ها معمولا با واکنش‌ مواجه می‌شود.

به گزارش ایسنا، در ادامه‌ی توجهی که به این موضوع داشته، مروری دارد بر برخی واژه‌های مصوب فرهنگستان که به این شرح‌اند: «فلاسک» (flask / ظرف دوجداره‏‌ای که دمای محتویات درون خود را ثابت نگه دارد): «دمابان»، «رستوران سلف‌سرویس» ( self-service restaurant / نوعی غذاخوری که در آن مشتریان خودشان از خود پذیرایی کنند): «رستوران خویش‌یار»، «آکنه» ( acne / نوعی بیماری پوستی که براثر اختلال کارکرد و التهاب دستگاه سباسه عارض شود): «رخ‌جوش»، «موس پد» ( mouse pad / صفحه‏‌ای که موشی رایانه روی آن حرکت داده شود): «زیرموشی».

تعداد دیگری از واژه‌های مصوب فرهنگستان هم در ادامه می‌آید: «تله‌پاتی» (telepathy / ادراک فراحسی فعالیت روحی فردی دیگر): «دورآگاهی»، «ریموت کنترل» (remote control / دستگاهی برای واپایش وسایل الکترونیکی از فاصله‌ی دور): دورفرمان، «هدفون» (headphones یک جفت گوشی که با اتصال آن به دستگاه صوتی یا تصویری، صدا به‏‌طور مستقیم و بدون پخش شدن در فضا دریافت شود): «دوگوشی»، «پاپ‌کورن» ( popcorn / دانه‌ی پف‏‌کرده‌ی ذرت): «ذرت‏‌پفکی»، «لینک» ( link پیوندی بین دو نقطه‌ی متوالی یا تقاطع در یک شبکه‌ی ارتباطی): «رابط»، «بورس» (bursary award, scholarship bourse / هزینه‏‌ای که برای تحصیل در رشته یا دوره‏‌ای معین به شخصی اختصاص داده شود): «راتبه»، «آپ تو دیت» ( up to date ویژگی آن‌چه با میزان اطلاعات موجود روز یا ویژگی‌های روز مطابقت داشته باشد): روزآمد، «میکروفیلم» ( microfilm / فیلم‌های یک متن چاپی یا تصویری از آن در مقیاس بسیار ریز): «ریزفیلم»، «هال» ( hall / اتاقی در مدخل خانه که معمولاً به بخش‌های داخلی راه داشته باشد): «سرسرا»، «اینپوت» (input / انتقال داده‏‌ها به حافظه‌ی سامانه‌ی رایانه‏‌یی برای پردازش یا دست‌یابی بعدی): «درونداد»، «پورتابل» (portable / ویژگی دستگاه یا وسیله‏‌ای که بتوان آن را با دست حمل کرد)‌: «دستی».


فارغ از هرگونه قضاوت درباره این لغات فقط تصور کردم که بخواهم در زندگی عادی یا حرفه ای این لغات را به کار بگیرم. (مخصوصا آن زیر موشی که بد جور غلط انداز است). دیدم نمیتوانم. به گمانم طراحان این معادلها  باید کمی تصور کنند که نوع حرف زدنشان غیر عادی خواهد شد. ظظاهرا این تصور کردن در حین خلق واژه ها نیست. البته برخی از آنها کاربردی هستند و امروزه هم استفاده می شوند (مثلا روزآمد) ولی اکثرشان عجیب و دور از ذهن هستند.


جایی شنیدم که مظفرالدین شاه قاجار گفته است همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید! حالا حکایت این واژه ها و فرهنگستان است.

نتیجه کمبود شغل و بیکاری در مملکت که یکی دوتا نیست ! چنین بلاهایی هم دارد!